آیا می خواهید سودآوری تجارت الکترونیک خود را بهبود بخشید؟البته که انجامش میدی!یکی از راههای رسیدن به این هدف، یادگیری نحوه محاسبه و بهبود حاشیه فروش است.
این فرمول مفید می تواند به شما بگوید که کسب و کار شما چقدر از فروش هر محصول درآمد دارد. همچنین یک نقطه مرجع مفید برای مشاهده مقایسه کسب و کار شما با همتایانتان است.
با داشتن اطلاعات حاشیه سود خود، می توانید قیمت ها و موجودی خود را تغییر دهید تا سود و سود خود را افزایش دهید. در این پست وبلاگ، یک نمای کلی از فرمول حاشیه فروش ارائه می دهیم و چند مثال برای کمک به روشن شدن نحوه خواندن و استفاده از این داده ها برای رشد کسب و کارتان ارائه می دهیم.
خط آخر این است که هر چه حاشیه فروش شما بیشتر باشد، کسب و کار تجارت الکترونیک شما سود بیشتری کسب می کند.
حاشیه فروش چیست؟
حاشیه فروش اصطلاحی است که برای توصیف تفاوت بین قیمت فروش محصول و قیمت تمام شده آن استفاده می شود. این رقم را می توان به صورت درصد یا مقدار مطلق بیان کرد.
حاشیه فروش یک معیار بسیار مهم برای مشاغل است، زیرا نشانه ای از سودآوری را ارائه می دهد. به عنوان مثال، اگر یک محصول دارای حاشیه فروش 10 درصد باشد، به این معنی است که به ازای هر 1 دلار محصول به فروش می رسد، شرکت 10 سنت سود می کند.
کسب و کارها باید اطمینان حاصل کنند که حاشیه فروش آنها به اندازه کافی بالا است تا هزینه های خود را پوشش داده و سود ایجاد کنند. اگر حاشیه ها خیلی کم باشد، ماندن در تجارت یا غلبه بر هزینه های تجاری پیش بینی نشده می تواند چالش برانگیز باشد.
راه های مختلفی برای افزایش حاشیه فروش وجود دارد. یکی از راه ها افزایش قیمت فروش محصولات است. راه دیگر کاهش قیمت تمام شده محصولات است، چه از طریق مذاکره بهتر با تامین کنندگان و چه از طریق یافتن راه هایی برای کارآمدی بیشتر در فرآیند تولید.
کسب و کارها باید تعادلی بین حفظ حاشیه فروش بالا و رقابتی بودن در بازار ایجاد کنند. اگر قیمت ها خیلی بالا باشد، مشتریان به جای دیگری خواهند رفت. اگر قیمت ها خیلی پایین باشد، کسب و کارها ممکن است برای کسب سود با مشکل مواجه شوند.
مهم است که به یاد داشته باشید که حاشیه فروش تنها یک معیار است که کسب و کارها باید هنگام تصمیم گیری در مورد قیمت گذاری و سودآوری در نظر بگیرند. عوامل دیگری مانند هزینه های سربار تولید و تقاضای مشتری نیز در تعیین قیمت ها نقش دارند. در نهایت، کسب و کارها باید از تمام اطلاعاتی که در اختیار دارند برای تصمیم گیری استفاده کنند که به آنها در دستیابی به اهداف مالی کمک کند.
چگونه حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟
فرمول محاسبه حاشیه فروش به صورت زیر است:
(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده)/درآمد = حاشیه فروش
یکی از اشتباهات رایج در محاسبه حاشیه فروش، شامل نکردن تمام هزینه هایی است که برای ساخت و فروش کالا در هنگام تعیین بهای تمام شده کالای فروخته شده انجام می شود. شما باید تمام تخفیفها و کمک هزینههای فروش، هزینه تمام مواد مورد نیاز در تولید کالا یا خدمات، تمام پرداختهای کارکنان برای تولید محصول یا خدمات و همچنین سایر هزینهها را در نظر بگیرید. کمیسیون فروشنده
نمونه فرمول حاشیه فروش
بیایید بگوییم که میخواهید یک سرویس کوچینگ استارتآپ جدید را به قیمت 100 دلار بفروشید، اما مطمئن نیستید که سود خوبی به همراه داشته باشد یا خیر. شما تعیین می کنید که هزینه مواد مورد نیاز در سرویس 10 دلار است. و هزینه زمان شما برای تکمیل سرویس 40 دلار است. شما می توانید حاشیه فروش خود را به صورت زیر محاسبه کنید:
[100 - (40+10)] / 100 = حاشیه فروش
متوجه خواهید شد که حاشیه فروش شما 50 درصد است.
حاشیه فروش در مقابل حاشیه سود ناخالص
حاشیه فروش و حاشیه سود ناخالص دو معیار اصلی است که مشاغل برای اندازه گیری سودآوری خود از آنها استفاده می کنند. هر دو اقدام نشان می دهد که یک شرکت در هر فروش چه میزان سود کسب می کند اما در نحوه محاسبه این رقم متفاوت است.
حاشیه فروش به سادگی کل درآمد فروش را می گیرد و هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) را کم می کند. این تعداد سود خالصی را که یک شرکت در هر فروش می کند قبل از در نظر گرفتن هزینه های دیگر نشان می دهد.
از طرف دیگر حاشیه سود ناخالص ، تمام هزینه های یک شرکت را در نظر می گیرد ، نه فقط هزینه کالاهای فروخته شده. برای محاسبه حاشیه سود ناخالص ، شما کل درآمد فروش را می گیرید و هزینه کالاهای فروخته شده و همچنین سایر هزینه ها مانند بازاریابی ، مدیریت و اجاره را کم می کنید.
تفاوت اصلی بین حاشیه فروش و حاشیه سود ناخالص در این است که حاشیه فروش فقط هزینه کالاهای فروخته شده را در نظر می گیرد ، در حالی که حاشیه سود ناخالص تمام هزینه ها را در نظر می گیرد. این بدان معنی است که حاشیه سود ناخالص اندازه گیری دقیق تر از سودآوری است.
با این حال ، هر دو اقدام برای اهداف مختلف مفید هستند. اگر می خواهید ببینید که یک شرکت در هر فروش چقدر سود کسب می کند ، حاشیه فروش یک معیار عالی برای استفاده است. اگر می خواهید سودآوری کلی یک شرکت را ببینید ، حاشیه سود ناخالص یک متریک بهتر است.
از کدام متریک باید استفاده کنید به اهداف و اهداف خاص شما بستگی دارد. اگر می خواهید سودآوری را بهینه کنید ، حاشیه سود ناخالص متریک است که باید روی آن تمرکز کنید. اگر می خواهید فروش را افزایش دهید ، حاشیه فروش معیاری است که باید روی آن تمرکز کنید.
مهم نیست که از کدام متریک استفاده می کنید ، مهم است که هر دو اقدامات را با گذشت زمان پیگیری کنید تا ببینید که چگونه تجارت شما انجام می شود. با نظارت بر این معیارها ، می توانید در مدل تجاری خود تغییراتی ایجاد کرده و سودآوری خود را بهبود بخشید.
حاشیه در مقابل نشانه گذاری
حاشیه تفاوت بین قیمت فروش شما و هزینه کالاهای فروخته شده (COG) است. به عنوان مثال ، اگر محصولی را با قیمت 100 دلار بفروشید و برای تهیه آن 60 دلار هزینه دارد ، حاشیه شما 40 دلار است. حاشیه معمولاً به عنوان درصدی از قیمت فروش بیان می شود ، بنابراین در این حالت ، حاشیه شما 40 ٪ خواهد بود.
نشانه گذاری تفاوت بین هزینه کالاهای فروخته شده و قیمت فروش شما است. به عنوان مثال ، اگر محصولی را با قیمت 100 دلار بفروشید و برای ساخت آن 60 دلار هزینه دارد ، نشانه گذاری شما 40 دلار است. نشانه گذاری معمولاً به عنوان درصدی از COG ها بیان می شود ، بنابراین در این حالت ، نشانه گذاری شما 67 ٪ خواهد بود.
بنابراین ، تفاوت بین حاشیه و نشانه گذاری چیست؟حاشیه بخشی از قیمت فروش است که سود آن است ، در حالی که نشانه گذاری بخشی از COGS است که سود دارد.
چند مورد وجود دارد که باید بین حاشیه و نشانه گذاری در نظر بگیرید.
ابتدا ، حاشیه به طور معمول محاسبه می شود زیرا شما باید قیمت فروش و COG های خود را بدانید. از طرف دیگر ، Markup شما را ملزم می کند که هم قیمت فروش و هم قیمت رقیب خود را بدانید ، که می تواند برای ردیابی چالش برانگیز باشد.
دوم ، MARGIN هزینه کل محصول ، از جمله حمل و نقل و سایر هزینه ها را در نظر می گیرد ، در حالی که نشانه گذاری فقط COG ها را در نظر می گیرد. این بدان معنی است که حاشیه اندازه گیری دقیق تر سود است.
سوم ، حاشیه شما پایدارتر از نشانه گذاری است. به عنوان مثال ، اگر COG های شما 10 ٪ افزایش یابد ، حاشیه شما نیز 10 ٪ افزایش می یابد. با این حال ، اگر نشانه گذاری شما 10 ٪ باشد و COG های شما 10 ٪ افزایش یابد ، نشانه گذاری شما فقط تا 11 ٪ افزایش می یابد. این بدان معنی است که حاشیه شما در پاسخ به تغییرات در بازار کمتر نوسان می کند.
سرانجام ، حاشیه شما اندازه گیری بهتری از سودآوری نسبت به نشانه گذاری است. این امر به این دلیل است که حاشیه کل درآمد محصول را در نظر می گیرد ، در حالی که نشانه گذاری فقط COGS را در نظر می گیرد. این بدان معنی است که حاشیه ایده بهتری را در مورد سود شما در واقع در یک محصول به شما می دهد.
حاشیه سود خوب برای تجارت تجارت الکترونیکی من چیست؟
هیچ پاسخ ساده ای به این سؤال وجود ندارد که چه چیزی حاشیه سود خوبی برای تجارت تجارت الکترونیک در نظر گرفته می شود. این امر به چندین عامل از جمله نوع محصول یا خدماتی که می فروشید ، هزینه های عملیاتی شما و میزان رقابت در بازار شما بستگی دارد.
گفته می شود ، به عنوان یک قاعده کلی شست ، بیشتر مشاغل هدف خود را برای حاشیه سود بین 10 تا 20 ٪ هدف قرار می دهند. اگر در حال فروش محصولات یا خدمات گران تر هستید ، حاشیه شما ممکن است در انتهای پایین آن محدوده باشد. اگر در حال فروش کالاهای ارزان قیمت هستید ، حاشیه شما ممکن است در پایان بالاتر باشد.
البته ، در نهایت ، هدف این است که تا حد ممکن سود کسب کنیم. بنابراین ، اگر می توانید راه هایی برای افزایش حاشیه خود پیدا کنید در حالی که هنوز یک محصول یا خدمات عالی به مشتریان خود ارائه می دهید ، از نظر شکل خوبی خواهید بود.
تعدادی استراتژی وجود دارد که می توانید برای افزایش حاشیه سود خود استفاده کنید. یکی این است که روی فروش کالاهای با قیمت بالاتر تمرکز کنید. مورد دیگر کاهش هزینه های عملیاتی شما است. و البته ، شما همیشه می توانید سعی کنید با تأمین کنندگان خود شرایط بهتر مذاکره کنید.
مهم نیست که چه چیزی ، به یاد داشته باشید که هدف شما باید ایجاد شغلی باشد که در دراز مدت پایدار و سودآور باشد. سودآوری بلند مدت را برای دستاوردهای کوتاه مدت قربانی نکنید. تمرکز خود را بر ایجاد یک پایه محکم برای تجارت خود داشته باشید و سود آن نیز دنبال خواهد شد.
تفاوت بین حاشیه سود ناخالص و خالص چیست؟
در تجارت ، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص دو اقدام مهم سودآوری است. حاشیه سود ناخالص اندازه گیری کارآیی کلی یک شرکت در تولید درآمد است ، در حالی که حاشیه سود خالص اندازه گیری میزان درآمد شرکت در واقع پس از پرداخت تمام هزینه ها است.
حاشیه سود ناخالص = (درآمد - هزینه کالاهای فروخته شده) ÷ درآمد
حاشیه سود خالص = (درآمد - تمام هزینه ها) ÷ درآمد
به طور کلی ، حاشیه سود ناخالص بالاتر بهتر از یک پایین تر است و حاشیه سود خالص بالاتر بهتر از یک پایین تر است. با این حال ، یادآوری این نکته حائز اهمیت است که این اقدامات می تواند تحت تأثیر تعدادی از عوامل از جمله صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت می کند ، ترکیبی از محصولات و خدماتی که به فروش می رساند و استراتژی کلی تجارت آن را تحت تأثیر قرار دهد.
شرکتی با حاشیه سود ناخالص بالا اما حاشیه سود خالص پایین ممکن است قیمت محصولات خود را خیلی پایین قیمت گذاری کند ، یا ممکن است بیش از حد برای بازاریابی یا سایر هزینه ها هزینه کند. برعکس ، یک شرکت با حاشیه سود ناخالص پایین اما حاشیه سود خالص بالا ممکن است برای محصولات خود بیش از حد شارژ کند یا ممکن است در حال فروش محصولاتی با حاشیه بسیار پایین باشد.
به طور خلاصه ، حاشیه سود ناخالص و خالص هر دو اقدامات لازم برای سودآوری هستند ، اما آنها داستانهای مختلفی راجع به تجارت یک شرکت می گویند. تجزیه و تحلیل جامع از صورتهای مالی یک شرکت ، هر دو این اقدامات را در نظر می گیرد.
آیا حاشیه سود می تواند خیلی زیاد باشد؟
وقتی صحبت از تجارت می شود ، حاشیه سود همه چیز است. حاشیه سود بالا به این معنی است که یک شرکت از هر فروش پول زیادی می گیرد و به همین دلیل از نظر مالی خوب عمل می کند. با این حال ، می توان چنین چیزی به عنوان حاشیه سود که خیلی زیاد است وجود داشته باشد.
یک تجارت با حاشیه سود بسیار بالا ممکن است از نظر مصرف کنندگان حریص تلقی شود و این می تواند منجر به تبلیغات بد شود.
مارتین شکرلی، مدیر سابق داروسازی که به دلیل افزایش 5000 درصدی قیمت یک داروی نجات دهنده شهرت داشت، با واکنش شدید مردم مواجه شد و به دلیل افزایش قیمت داراپیم، یک داروی ضد انگلی که اغلب توسط بیماران مبتلا به سیستم ایمنی سرکوب شده استفاده میشود، به زندان افتاد. علاوه بر اینکه بیبیسی و دیگران مجبور شدند سود ناشی از افزایش قیمت داراپریم را از دست بدهند، او را «منفورترین مرد آمریکا» نامیدند.
علاوه بر این، کسبوکاری با حاشیه سود بالا ممکن است کمتر احتمال دارد که سود خود را دوباره در شرکت سرمایهگذاری کند، که میتواند منجر به رکود شود.
به طور کلی، یک کسب و کار باید تعادلی را در مورد حاشیه سود خود ایجاد کند. کسب درآمد بیش از حد از هر فروش می تواند به همان اندازه بد باشد که کسب درآمد بسیار کم. بنابراین، شرکت ها باید به میزان سودی که دارند توجه داشته باشند و اطمینان حاصل کنند که در این فرآیند مشتریان خود را از خود دور نمی کنند.
فرمول حاشیه ناخالص: چگونه حاشیه سود را محاسبه می کنید؟
چند روش مختلف برای محاسبه حاشیه سود ناخالص وجود دارد، اما متداول ترین روش این است که کل درآمد حاصل از فروش شرکت خود را بگیرید و هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) را کم کنید. این به شما سود ناخالص می دهد، سپس می توانید آن را بر کل درآمد خود تقسیم کنید تا درصد حاشیه سود ناخالص خود را بدست آورید.
به عنوان مثال، فرض کنید کسب و کار تجارت الکترونیک شما در ماه گذشته 100000 دلار فروش داشته است و COGS شما 60000 دلار بوده است. این بدان معناست که سود ناخالص شما 40000 دلار (100000 تا 60000 دلار) خواهد بود. برای محاسبه درصد حاشیه سود ناخالص خود، سود ناخالص خود (40000 دلار) را در نظر بگیرید و آن را بر کل درآمد خود (100000 دلار) تقسیم کنید و حاشیه سود ناخالص 40٪ را به شما می دهد.
فرمول حاشیه ناخالص:
فروش - COGS = حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص ÷ درآمد کل = درصد حاشیه سود ناخالص
توجه به این نکته مهم است که COGS شما باید شامل تمام هزینه های مستقیم مربوط به تولید و فروش محصول یا خدمات شما باشد. این شامل مواردی مانند مواد خام، هزینههای ساخت، هزینههای نیروی کار، حمل و نقل و جابجایی، و هر هزینه مستقیم دیگری است.
نحوه محاسبه حاشیه سود خالص
نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که حاشیه سود ناخالص شما با حاشیه سود خالص شما یکسان نیست. حاشیه سود خالص شما کل سود شما (درآمد منهای تمام هزینه ها) تقسیم بر درآمد کل شما است. بنابراین، اگر 100000 دلار فروش داشتید و COGS شما 60000 دلار بود، اما همچنین 20000 دلار هزینه های دیگر (مانند بازاریابی، اجاره و غیره) داشتید، سود خالص شما 20،000 دلار (100،000 تا 60،000 تا 20،000 دلار) بود. این بدان معناست که حاشیه سود خالص شما 20٪ خواهد بود.
تجزیه و تحلیل فرمول حاشیه سود
می توانید از حاشیه سود ناخالص برای مقایسه کسب و کار خود با سایرین در صنعت خود استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر متوسط حاشیه سود ناخالص در صنعت شما 50٪ باشد، اما کسب و کار شما فقط 40٪ باشد، این می تواند نشانه ای باشد که باید قیمت خود را دوباره ارزیابی کنید یا راه هایی برای کاهش هزینه های خود پیدا کنید.
حاشیه سود ناخالص نیز می تواند ابزار مفیدی برای مدیریت موجودی باشد. به عنوان مثال، اگر میدانید که حاشیه سود ناخالص شما در یک محصول 50 درصد است، میتوانید از این اطلاعات برای کمک به تصمیمگیری در مورد میزان موجودی در دسترس استفاده کنید. اگر محصولی به ارزش 10000 دلار در موجودی کالا دارید و هدف شما حفظ حاشیه سود ناخالص 50 درصدی است، پس می دانید که برای رسیدن به هدف خود باید محصول را حداقل به قیمت 20000 دلار بفروشید.
سوالات متداول درباره حاشیه فروش
در زیر تعدادی از متداولترین سوالاتی که کسبوکارهای تجارت الکترونیک درباره حاشیه سودشان از ما میپرسند را خواهید دید.
آیا حاشیه فروش و حاشیه سود یکی هستند؟
حاشیه فروش و حاشیه سود شما یکسان نیست. حاشیه فروش درصدی از فروش است که پس از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده باقی می ماند، در حالی که حاشیه سود شما درصدی از درآمد است که پس از کسر تمام هزینه ها باقی می ماند. به عبارت دیگر، حاشیه سود شرکت شما معیاری برای سودآوری است، در حالی که حاشیه فروش آن معیاری است که نشان می دهد چه مقدار از هر فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده باقی می ماند.
حاشیه فروش مهم است زیرا اندازه می گیرد که پس از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده چه مقدار از هر فروش باقی می ماند. از این اطلاعات می توان برای تصمیم گیری در مورد قیمت گذاری و ارزیابی سودآوری یک کسب و کار استفاده کرد. حاشیه سود مهم است زیرا میزان درآمدی را که پس از کسر تمام هزینه ها باقی می ماند اندازه گیری می کند. از این اطلاعات می توان برای تصمیم گیری در مورد نحوه تخصیص منابع و ارزیابی سلامت مالی یک کسب و کار استفاده کرد.
چگونه حاشیه فروش را در اکسل محاسبه می کنید؟
حاشیه فروش شما یکی از مهم ترین معیارهای مالی برای کسب و کارها است. این به شما می گوید که در هر فروش چقدر سود می کنید و می تواند یک شاخص کلیدی برای سلامت شرکت شما باشد.
خوشبختانه، محاسبه حاشیه فروش شرکت شما نسبتاً ساده است، به خصوص اگر از مایکروسافت اکسل استفاده می کنید. در زیر، شما را از طریق مراحل انجام این کار راهنمایی می کنیم.
- ابتدا باید یک کاربرگ جدید در اکسل ایجاد کنید.
- سپس داده های فروش خود را در ستون اول وارد کنید. این داده ها را می توان از نرم افزار حسابداری شرکت شما استخراج کرد یا به صورت دستی وارد کرد اگر ارقام فروش خود را به صورت دستی پیگیری کنید.
- هنگامی که اطلاعات فروش خود را وارد کردید، باید بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) خود را محاسبه کنید. این رقم شامل هزینه مواد، نیروی کار و هر هزینه دیگری است که برای تولید محصول یا خدمات شما انجام می شود.
- شما می توانید COGS خود را با بررسی صورت های مالی شرکت خود یا با صحبت با بخش حسابداری خود پیدا کنید. هنگامی که COGS خود را مشخص کردید، آن را بر درآمد کل فروش خود تقسیم کنید.
این به شما درصد حاشیه فروش شما را می دهد. برای به دست آوردن مقدار مارجین دلاری خود، درصد حاشیه فروش خود را در کل درآمد فروش خود ضرب کنید.
به عنوان مثال، فرض کنید شرکت شما در سال گذشته 100000 دلار فروش داشت و COGS شما 60000 دلار بود. این به شما یک درصد حاشیه فروش 40٪ می دهد. برای به دست آوردن مبلغ حاشیه دلاری خود، باید 40% را در 100000 دلار ضرب کنید تا در مجموع به 40000 دلار برسد.
این فرآیند را می توان به راحتی با استفاده از یک فرمول ساده در اکسل خودکار کرد. در سلول کنار آخرین رقم فروش خود، فرمول زیر را وارد کنید: =SUM(COGS/درآمد فروش).
این به شما درصد حاشیه فروش شما را در آن سلول می دهد. برای به دست آوردن مقدار حاشیه دلاری خود، به سادگی آن رقم را در کل درآمد فروش خود ضرب کنید.
محاسبه حاشیه فروش، بخش مهمی از راه اندازی یک کسب و کار موفق است. با استفاده از اکسل می توانید این فرآیند را سریع و آسان انجام دهید.
افکار نهایی
حاشیهها معیار مهمی برای موفقیت برای هر کسبوکاری هستند و میتوانند تفاوت بین یک شرکت پر رونق و شرکتی باشد که به سختی از آن خارج میشود.
خوشبختانه، با درک درستی از نحوه محاسبه حاشیه و برخی استراتژیهای متفکرانه، میتوانید مطمئن شوید که تجارت الکترونیک شما دارای حاشیه سود سالم است و در مسیر موفقیت بلندمدت قرار دارد.
اگر برای شروع به کار کمک میخواهید یا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه مدیریت موجودی خود برای افزایش حاشیه سود خود میخواهید، با SkuVault تماس بگیرید. ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم سود نهایی خود را افزایش دهید تا بتوانید روی بهترین کاری که انجام می دهید تمرکز کنید: اداره کردن کسب و کارتان!